اونوقت دلش میشکنه… - دل نوشت شخصی حمزه پاپی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اونوقت دلش میشکنه…

دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
... مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست! دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه…




تاریخ : جمعه 93/4/13 | 8:28 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر


  • paper | فروش رپورتاژ | برف نوشته دیزاین
  • خرید لینک | اسکریپت های آسان