نمازها?مان اگر \نماز \ بود - دل نوشت شخصی حمزه پاپی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمازها?مان اگر \نماز \ بود

نمازها?مان اگر "نماز " بود
نمازها?مان اگر "نماز " بود که موقع سفر، ذوق نم? کرد?م از شکسته شدنش !
نمازها?مان اگر نماز بود که رکعت آخرش ا?ن قدر ک?ف نداشت !
اگر نمازها?مان نماز بود،
که اول وقت نم? خواند?مش، برا? ا?ن که، خود را
"خ?ص " کرده باش?م ...
اگر نمازها?مان نماز بود
که تبد?ل نم? شد به نما?ش پانتوم?م برا? نشان دادن آدرس شارژر گوش? ...
اگر نمازمان نماز بود،
که تبد?ل نم? شد به ?ک فرصت ط??? برا? خلق ا?ده ها? بکر !!

تبد?ل نم? شد به مناسب تر?ن زمان تحل?ل رفتار ف?ن همکار !

تبد?ل نم? شد به ماش?ن حساب !!


نه


نمازها?مان "نماز " ن?ست


اگر نماز بود، ?ک "کارواش قو? " م? شد و با فشار م? شست از دلمان همه ? س?اه? ها را، لکه ها را، پلشت? ها را.
اگر نماز بود، م? شد " ک?م?ا " و مس وجودمان را تبد?ل م? کرد به ط? ...
اگر نمازمان نماز بود،
م? شد پل، م? شد پناهگاه، م? شد دارو، م? شد
مرهم، م? شد درمان،م? شد شاه کل?د، م? شد م?عادگاه، م? شد دانشگاه ....
خدا?ا ! ا?ن روزها که درها? آسمانت را سخاودتمندانه باز کرده ا?،
من از تو فقط ?ک چ?ز م? خواهم.
بر من منت بگذار و کار? کن نمازها?م،

 

"نماز " شود .... فقط هم?ن !

منبع : زندگی یک تئاتریست




تاریخ : شنبه 93/8/17 | 6:56 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر


  • paper | فروش رپورتاژ | برف نوشته دیزاین
  • خرید لینک | اسکریپت های آسان