دل نوشت شخصی حمزه پاپی |
[ پنج شنبه 93/2/18 ] [ 6:34 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
خدا
من کسی دارم که غم را میبرد از یادم....
او کس تمام بی کسی هایم شده وقتی او هست،همه هست و هیچ نیست... [ پنج شنبه 93/2/18 ] [ 6:30 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
خدایا سلام... از من دلگیری؟!! این قدر از من دلگیری که وقتی صدات میکنم جوابم رو نمیدی؟؟؟ من که همش شکر میکنم به درگاهت میشینم درد و دل میکنم باهات میخندم باهات گاهی اوقات هم نم نم میبارم اما فقط به روی تو نه کسه دیگه چون تو رو محرم خودم میدونم... خدایا شکستم. جدی جدی دارم میشکنم کمک کن به من!!!تحمل این همه بدی رو ندارم یعنی نمیتونم دیگه به روی خودم نیارم.... موندم خدا جونم موندم میدونی تو چی؟؟؟ توی همین دنیایی که ساختی و میگی تو این جا خوبی کنین اما چی جوری?? این جا همه باهات برادری میکنن ولی خودت شاهدی چه نا برابری ها که نمیکنن.. چرا؟؟واقعا" چرا این همه نشونه ازت میبینیم بی تفاوت از کنارش رد میشیم؟؟ اگر وجدانی مونده توی آدم ها بیدار کن بذار ببینن چه دنیایی درست کردی هم خوب و هم زیبا ولی این دنیات رو همون بی وجدانها خراب کردن... خواهش میکنم ازت بیدارشون کن.......آره خدا جون بیدارشون کن [ پنج شنبه 93/2/18 ] [ 6:29 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
خدایا
که نه زن باشد نـه مَرد ! خـدایـــــــا زمـین نمـی آیـی ؟ [ پنج شنبه 93/2/18 ] [ 6:28 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
خدایا [ پنج شنبه 93/2/18 ] [ 6:27 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
هر وقت ناامید شدی به کوه برو!
و فریاد بزن و بگو آیا هنوز امید هست ؟!
خواهی شنید :هست ، هست ، هست ... [ چهارشنبه 93/2/17 ] [ 9:11 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
مریض عشق تو هستم دوا نمی خواهم
تو درد داده ایم من شفا نمی خواهم
اگر چه غرق نیازم ولی خدا داند
که جز سلامت تو در دعا نمی خواهم
کنون که رو زده ام من به صاحت لطفت
مگو که غرق گناهی تو را نمی خواهم
سید امیر حسین میر حسینی [ چهارشنبه 93/2/17 ] [ 9:10 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده ام
بسکه خود را در دل آیینه غمگین دیده ام
مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید
گرگ باران دیده هستم، برف سنگین دیده ام
آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد
حال یوسف را ببینم با کدامین دیده ام؟
آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند
یادم آمد، من تورا روز نخستین دیده ام
بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود
ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده ام.
(سید حمیدرضا برقعی) [ چهارشنبه 93/2/17 ] [ 9:8 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
بنام یکتای بی همتــا بنام خداوند جان آفرین حکم سخن در زبان آفرین تازه از سر کار اومدم رفتم نماز رو خوندم خیلی خوب بــود دلم برای خنده های شیرین بعضی از افرادی کــه داخل زندگی اومدن و شدن جزو زندگی ام تنگ شده به امید دیدار شمــا ...... خدایـــا راضی هستم به رضای تـــــــــــــــــــو التماس دعـــــــــــــــــــــــــــــا بیاد سردار خیبر شهید ابراهیم همتـــ [ چهارشنبه 93/2/17 ] [ 9:8 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
یه جـاهای قشنـگی تو زنـدگی هـست ...
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده ...
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبره و از میانشون میگذره از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
بزرگترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشتهباشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش نکنی.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگترین هنر دنیاست.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
از درد های کوچیکه که آدم می ناله؛ ولی وقتی ضربه سهمگین باشه، لال می شه.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اگر بتونی دیگری را همونطور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو کاملا واقعیه.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
کسی که دوستت داره، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش.
و بالاخره خواهی فهمید که :
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود" هست.
یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم" هست.
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" هست.
مقداری خرد پشت "چه میدونم" هست.
و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" هست.
[ دوشنبه 93/2/15 ] [ 9:32 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |