دل نوشت شخصی حمزه پاپی |
بنام یکتای بی همتــــا مخاطب خوبم سلام امیدوارم همیشه برایم باشی چــون تو را داشتن دلگرمی است برای من راهی را که از سرگرفته ام تو ادامه دهــنده باش میدانی که میدانی بیـــــــــــــــادت هستم تا آخـــــــــر بودنم یاعلی حمزه [ جمعه 93/12/15 ] [ 11:12 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
فردی چند گردو به بهلول داد و گفت: بشکن و بخور و برای من دعا کن.
بهلول گردوها را شکست ولی دعا نکرد
آن مرد گفت: گردوها را می خوری نوش جان،
ولی من صدای دعای تو را نشنیدم!
بهلول گفت: مطمئن باش
اگر در راه خدا داده ای خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است...! [ جمعه 93/12/15 ] [ 10:51 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
زمستان سرد ، کلاغ غذا نداشت تا جوجه هاشو سیر کنه ، گوشت بدن خودش و می کًند و می داد به جوجه هایش می خوردند . زمستان تمام شد و کلاغ مرد ! اما بچه هایش نجات یافتند و گفتنند : آخی خوب شد مرد ، از این غذای تکراری راحت شدیم ! این است واقعیت تلخ روزگار ما ...! [ جمعه 93/12/15 ] [ 10:50 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
[ جمعه 93/12/15 ] [ 10:45 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
[ جمعه 93/12/15 ] [ 10:40 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |