خری به یک درخت بسته شده بود ، شیطان خر را باز کرد و خر وارد مزرع? همسایه شد و محصول مزرعهاش را خورد ، زن همسایه وقتی خر را در حال خوردن محصولات دید از عصبانیت تفنگ را برداشت و خر را کشت صاحب خر وقتی آن صحنه را دید عصبانی شد و زن همسایه را کشت ، صاحب مزرعه وقتی با جسد خونین همسر خود روبرو شد صاحب خر را از پا در آورد ...
از شیطان پرسیدند چگونه این کار را کردی گفت هیچ من فقط یک خر را رها کردم !!
**************
نتیجه : اگر تصمیم داشتی
جایی را نابود کنی فقط خران را آزاد کن !!
از امام جعفر صادق پرسیدند که چرا ایشان برخلاف امام علی لباس فاخر میپوشند ؟
امام صادق (ع) فرمودند امام علی آن جامه را در روزگارى مىپوشیدند که پوشیدن آنها ناپسند جلوه نمی کرد
امـا اگـر در روزگار ما آن جامه را به تن میکرد انگشت نما میشد زیرا انسان باید فرزند روزگار خویش باشد
پس فرزندان خویش را به انجام آداب خود اجبار نکنید زیرا آنان برای زمانی به غیر از زمان شما آفریده شدهاند ...!!
به دوست خود دروغ بگو و اگـر دیدی آن را بعد مدتی افشا نکرد
آنگاه میتوانی حقایق را با او در میان بگذاری ...!!
آب دارای فایده های زیر است:
1.مقوی است.
2.مسکن درد است.
3.نیروبخش است.
4.مدر است.
5.معرق است.
6.مهوع است.
7.مسهل است.
8.برای نگهداری متابولیسم مفید است.
9.ضد عفونی است.
10.قاطع تب است.
11.خواب آور است.
12.خاصیت بیحس کردن موضعی دارد.
مثل آب جاری باش که رونده است
و به همه نیکی میکنه و هر چه سر راهشه سیراب .کاری نداره جلوش علف باشه یا سبزه.همه را سیراب میکنه.
بهشت و جهنم
داستان زیبا و تاثیرگذار و ویدیو کوتاه با موضوع یک جامعه انسانی؛ غذا برای همه
فردی از پروردگار درخواست نمود تا به او بهشت و جهنم را نشان دهد خدا پذیرفت.
او را وارد اتاقی نمود که جمعی از مردم در اطراف یک دیگ بزرگ غذا نشسته بودند. همه گرسنه، ناامید و در عذاب بودند.هرکدام قاشقی داشت که به دیگ می رسید ولی دسته ی قاشق ها بلندتر از بازوی آن ها بود، بطوری که نمی توانستند قاشق را به دهانشان برسانند!
عذاب آن ها وحشتناک بود. آنگاه خداوند گفت: اکنون بهشت را به تو نشان می دهم.
او به اتاق دیگری که درست مانند اولی بود وارد شد. دیگ غذا، جمعی از مردم، همان قاشقهای دسته بلند. ولی در آنجا همه شاد و سیر بودند.
آن مرد گفت: نمی فهمم؟ چرا مردم در اینجا شادند در حالیکه در اتاق دیگر بدبخت هستند، باآنکه همه چیزشان یکسان است؟
خداوند تبسمی کرد و گفت:
خیلی ساده است، در اینجا آن ها یاد گرفته اند که یکدیگر را تغذیه کنند.
هر کس با قاشقش غذا در دهان دیگری می گذارد، چون ایمان دارد کسی هست در دهانش غذایی بگذارد.
برگرفته از کتاب « غذای روح - آن لاندرز »
منبع skylove.ir
از بودا پرسیدند : از این همه دعا به درگاه خداوند ، چه بدست آورده ای ؟
جواب داد : هیچ .
اما ، بعضی چیزها را از دست داده ام ..
خشم ، نگرانی ، اضطراب ، افسردگی ، احساس عدم امنیت ، ترس از پیری و مرگ .
همیشه با بدست آوردن نیست که حالمان خوب میشود گاهی با از دست دادنها ، خیال آسوده تری داریم...
فرشته از خدا پرسید:
مردمانت مسجد میسازند... نماز میخوانند... چرا برایشان باران نمیفرستی؟؟!!
خدا پاسخ داد:
گوشه ایی از زمین دخترکی کنار مادر و برادر مریضش در خانه ای بی سقف بازی میکند...
تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند، آسمان من سقف آنهاست ...
پس اجازه بارش نمیدهم!
خدایا نانی ده که به ایمانی برسم ... نه ایمانی که به نانی برسم .
.: Weblog Themes By Pichak :.