خدایا من به عنوان بنده حاجتم را گفتم
تو هم که خدایی
امیدوارم اگر قرار به برآورده نشدنش هست ،
از حکمت تو باشد تا ...
بی لیاقتی من ....
گوش خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از
معجزه.
آرزویی بکن...
شاید کوچکترین معجزه اش
بزرگترین آرزوی تو باشد!
تنها امید منکه ناامیده
امید من دوباره ته کشیده
لحظه به لحظه فکر نا امیدی
این لحظات امونمو بریده
خدای من...
ببخش مرا ....
به خاطر همه درهایی که کوبیدم و خانه ی تو نبود!
آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد ...
شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش-
دوست می دارد
حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ،
چه قدر دوســتت دارد !
و
این را بفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !
حالم هیچ خوب نیست
هیچ....
تمام لحظه هایم پر است از خشم و نومیدی
درد بزرگیست ناتوانی گفتن به آنکس که توست بیشتر از تو
از هراس بیشتر گریزان شدنش
از هراس بیشتر گم شدنش در روزمرگیها
از هراس بیشتر نداشتنش
حالم هیچ خوب نیست
هیچ...
چند وقتیست هرچه می گردم
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم ،
نگاهم اما ...
گاهی حرف می زند! گاهی فریاد می کشد!
و من همیشه به دنبال کسی می گردم که بفهمد
یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید
نگران چی هستی؟
گاهی خدا درها و پنجره ها را قفل میکنه
زیباست اگر فکر کنی بیرون طوفانه
و
خدا
میخواد از تو محافظت کنه
پس بخند
.: Weblog Themes By Pichak :.