دل نوشت شخصی حمزه پاپی |
آنقدر دوستت دارم که [ چهارشنبه 93/1/13 ] [ 9:40 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
یه بار اومدم کارمو بندازم فردا ،
***************** می دونی چــرا؟؟؟؟ چــون !!! دیگه فردای در کار نیست چون فردا همین امروزه که ما فروختیمش به هیچ پــس کــارهــا رو سر وقت بایـد انجام داد . چـــــــــرا؟! چــون ؟! 1- اگه قرار به کسی کمک کنیم ، امروز کمک کنیم ولی بدونه منت. 2- اگه قرار واسه زندگی تصمیم بگیریم فـــــردا دیــره . 3- عمرمون میره چه بخوایم چه نخوایم . چون شاید با گــُل دادن به یک نفر آیــنده و فردای اون رو دگرگون کنیم . و دیگه هیچ [ چهارشنبه 93/1/13 ] [ 9:38 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
افرادی که با ما هم عقیده هستند به ما آرامش می دهند درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند [ چهارشنبه 93/1/13 ] [ 9:31 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
چگـــــونه مـوفـق شـویـم؟ (مطالعه کن وقتی که دیگران در خوابند ( (تصمیم بگیر وقتی که دیگران مرددند) (خود را آماده کن وقتی که دیگران درخیال پردازیند) (شروع کن وقتی که دیگران در حال بهانه آوردن هستند) (کار کن وقتی که دیگران در حال دعا کردنند) (صرفه جویی کن وقتی که دیگران زیاده روی میکنند) [ چهارشنبه 93/1/13 ] [ 9:21 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
اِحساسَـــــم را نمـــی فـــروشَــم؛
حتی بهِ بالــاتریـــن بها!
ولی... آنگونه که بخواهم خرج میکنــم،
برایِ آنهایی که لــــایــــق هستند...
[ چهارشنبه 93/1/6 ] [ 11:30 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
این روزها پنهان شده ام پشت لبخندی که درد مى کند...
آنقـــدر بغـض هــایــم را فــرو دادم و خندیــدم فــریــب خنده هــای مــرا نــخـور [ چهارشنبه 93/1/6 ] [ 11:25 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
سالهای نه چندان دور همین نزدیکی ها،مردانی در همسایگی ما زندگی می کردند، که زندگی برای شان جدی ترین بازیچه بود. زندگی کردند، چون هیچ وقت اسیر وذلیل زندگی نشدند. زندگی می کردند،چون معنای زندگی را فهمیدند. آنها آمدند تا زندگی کردن را به ما یاد دهند وما یاد نگرفتیم.
چشم دوختند در چشم ما وبا سکوت شان فریاد زدند، که جور دیگر هم می شود زندگی کرد. آنها رفتند وما ماندیم. رفتن آنها به رفتن یک ستاره ی دنباله دار می ماندو ماندن ما به ماندن آب در مرداب روزمرگی ها، انگار که آن ها مانده اند و ما می رویم.
[ چهارشنبه 93/1/6 ] [ 11:19 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
و چای و دغدغه ی عاشقانه لازم نیست
شاعر : حسین صادقی پناه [ چهارشنبه 93/1/6 ] [ 11:15 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
منظورت از کنایه زدن چیست خوب من؟ [ چهارشنبه 93/1/6 ] [ 11:14 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
کلام بعضـــــــــی ها...
[ چهارشنبه 93/1/6 ] [ 11:8 عصر ] [ حمزه پاپی ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |