هیچ آمدنی بدون حکمت نیست ...
و هیچ رفتنی خالی از بر جای گذاشتن خاطره ای نمی باشد ...
زمین گرد است و گوشه ایی برای ایستادن ندارد ...
و ما به همراه ثانیه ها در حال گذریم ..
برای رود توقفی نیست و برای ما ثانیه ایی برگشت به عقب وجود ندارد
و در این گذر ها و عبور ها به تقدیر او و تدبیر خود ..
گاه همسفری می شویم برای جان های خسته و گاه معلمی برای ذهن های تشنه
و گاه آهنگری می شویم که روح زمختی را می خواهیم
در کوره ی عشق او ذوبی از محبت کنیم و
گاه باغبانی می شویم برای کاشتن نهالی از امید در وجودی از کویر بایر ...
و گاه بر مسند قدرتی از ضعف او قرار می گیریم ....
و می گردیم شهر دار وجودی به هم ریخته
تاریخ : شنبه 93/1/23 | 10:27 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.