دمی با حافظ خوش سخــن - دل نوشت شخصی حمزه پاپی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دمی با حافظ خوش سخــن

فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم   بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق   که در این دامگه حادثه چون افتادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود   آدم آورد در این دیر خراب آبادم
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض   به هوای سر کوی تو برفت از یادم
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست   چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت   یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق   هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست   که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم
پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک   ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم

شاعر : خواجه شمس الدین حافظ شیرازی

غــزل 317




تاریخ : جمعه 92/5/4 | 6:41 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر


  • paper | فروش رپورتاژ | برف نوشته دیزاین
  • خرید لینک | اسکریپت های آسان