دیوانه ام احمق که نیستم؟؟‏!! - دل نوشت شخصی حمزه پاپی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیوانه ام احمق که نیستم؟؟‏!!




ماشینی جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و راننده مجبورشد همانجا لاستیک عوض کند.

هنگامی که مرد راننده سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت ازروی مهره های چرخ که

در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد...

مرد حیران مانده بود که چکار کند، تصمیم گرفت که ماشینش را همانجا رها کند و برای خرید

مهره چرخ برود.

در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، 

او را صدا زد و گفت : از هر کدام  از 3 چرخ دیگر ماشین، یک مهره بازکن و این لاستیک را

با 3 مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی !

مرد توجهی نکرد ولی با خودش که فکر کرد دید دیوانه راست می گوید و بهتر است همین کار

را بکند ، پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست.

هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای

داشتی ، پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟

دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستم!




تاریخ : شنبه 93/3/17 | 5:3 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر


  • paper | فروش رپورتاژ | برف نوشته دیزاین
  • خرید لینک | اسکریپت های آسان