بیش از اندازه دوست داشتن بیماریست...
نباید بیش از اندازه دوست داشت
مردم به آن احتیاج ندارند
مزاحم شان می شود!
رومن پولانسکی
کلامی از شیخ بهایی:
آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:
اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !
اگر کم کار کند، میگویند تنبل است !
اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند !
اگر جمع گرا باشد، میگویند بخیل است !
اگر ساکت و خاموش باشد، میگویند لال است !
اگر زبان آوری کند، میگویند وراج و پر گوست !
اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، میگویند ریا کار است !
و اگر نکند، میگویند کافر است و بی دین !
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید، مهم نیست این شادی چگونه قضاوت شود
کلامی از شیخ بهایی:
آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:
اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !
اگر کم کار کند، میگویند تنبل است !
اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند !
اگر جمع گرا باشد، میگویند بخیل است !
اگر ساکت و خاموش باشد، میگویند لال است !
اگر زبان آوری کند، میگویند وراج و پر گوست !
اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، میگویند ریا کار است !
و اگر نکند، میگویند کافر است و بی دین !
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید، مهم نیست این شادی چگونه قضاوت شود
باز لرزید زمین سینه او باز شد همتی از همه جای وطن آغاز شد
غرب ایران همه ایران شده است مرد و زن را همگی انباز شد
دل من گیرو دستم خالیست حرف یاری برای همگی آواز شد
عرض تسلیت به مردم عزیز کرمانشاه و همه مردم ایران
دلت که گرفت، دیگر منتِ زمین را نکش
راهِ آسمان باز است ، پر بکش . . .
?????????????????????????????????????????????
گفته بودم که دگر نیست مرا انتـــــظار خبری
باز اما تو چنین
پر شتاب و پر غـــرور
زچه روی از برم می گــــذری؟!؟!
سخنان پند آموز و خواندنی از گفتار اریک فروم
اریک فروم یکی از بزرگان اروپا بود که همه وقت حرف های بی مشابه ای را بر زبان جاری می کرد.
ما انسانها بجای آنکه زندگی کنیم و باشیم فقط در حال جمع کردن و“داشتن ” هستیم.
ما به پدیده ها به چشم مایملک نگاه میکنیم و به آن ها چنگ می زنیم تا پیش خودمان نگه داریمشان.
ما بجای آنکه دنبال دانستن باشیم، دنبال جمع کردن اطلاعات هستیم،
بجای آنکه از پول لذت ببریم، دنبال ذخیره کردن برای آینده هستیم، بجای آنکه به بچه هایمان مهلت حضور و زندگی کردن بدهیم،
کوشش میکنیم مثل یک دارایی آن ها را داشته باشیم، تا آن طور که ما می خواهیم زندگی کنندو به انچه ما یقین داریم، ایمان بیاورند ….
بجای آنکه از لحظه ای در آن هستیم لذت ببریم، کوشش میکنیم با عکس گرفتن، آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم و….احتمالاً یک نتیجه این تمایل ما به داشتن و نگه داشتن، این باشد که مرتب دنبال ثبات می گردیم؛
میخواهیم همه ی چیز را در بهترین حالت آن حفظ کنیم، دوست داریم همه ی وقت جوان بمانیم و تندرست،
دوست داریم وسایلی که به ما مرتبط است،نو و تندرست باقی بمانند…
در همه این ها ما دنبال ” ثبات ” و “قرار” هستیم، و از این بابت متحمل پریشانی و رنج می شویم، نگرانی این که ثبات در مسایلی که به ما مرتبط است، از بین برود..
در حالی که در دنیا هیچ چیز ثبات و قرار ندارد، هیچ چیزی “همانطوری که است باقی نمیماند”.
و این قانونی است که ما مدام آنرا از ذکر میبریم.
اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بی ثبات است و هیچ چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی می رسیم.
.: Weblog Themes By Pichak :.