خدا
میدانی غم من به هر وسعت که باشد،باشد!
او کس تمام بی کسی هایم شده
او همیشه،هر کجا یارم شده
در همه اوقات عمر او وفادارم شده
مانده با من تا ته هر راه و بیراه...
وقتی او هست،همه هست و هیچ نیست...
میدانی چه می گویم؟
غم من سخت عمیق است ولی،یاد او میرود تا عمق قلبم،می کند غوغا...
می شکافد سینه...
او سرشته با کلافی از محبت تار و پودم را....
خدایا سلام...
از من دلگیری؟!! این قدر از من دلگیری که وقتی صدات میکنم جوابم رو نمیدی؟؟؟
من که همش شکر میکنم به درگاهت میشینم درد و دل میکنم باهات میخندم باهات گاهی اوقات هم نم نم میبارم اما فقط به روی تو نه کسه دیگه چون تو رو محرم خودم میدونم...
خدایا شکستم. جدی جدی دارم میشکنم کمک کن به من!!!تحمل این همه بدی رو ندارم یعنی نمیتونم دیگه به روی خودم نیارم....
موندم خدا جونم موندم میدونی تو چی؟؟؟
توی همین دنیایی که ساختی و میگی تو این جا خوبی کنین اما چی جوری?? این جا همه باهات برادری میکنن ولی خودت شاهدی چه نا برابری ها که نمیکنن..
چرا؟؟واقعا" چرا این همه نشونه ازت میبینیم بی تفاوت از کنارش رد میشیم؟؟
اگر وجدانی مونده توی آدم ها بیدار کن بذار ببینن چه دنیایی درست کردی هم خوب و هم زیبا ولی این دنیات رو همون بی وجدانها خراب کردن...
خواهش میکنم ازت بیدارشون کن.......آره خدا جون بیدارشون کن
خدایا
دلــم آغــوشی مـیخواهد
که نه زن باشد نـه مَرد !
خـدایـــــــا
زمـین نمـی آیـی ؟
خدایا
دلم را کسانی میشکنند که هرگز راضی به شکستن دلشان نبودم
از آدمهایت نمیگذرم از دل سنگشان
از جنبه نداشتنشان از همه خوبی هایی که دلشان را زد
خدایا
از خودم هم نمیگذرم
حق من این همه این همه مهربان بودن و احساس داشتن نبود حق من این همه تنهایی
نبود
خدایا من با آدمهایت بد نبودم
اما بد کردن…
آن ها را به تو واگذار میکنم…
هر وقت ناامید شدی به کوه برو!
و فریاد بزن و بگو آیا هنوز امید هست ؟!
خواهی شنید :هست ، هست ، هست ...
مریض عشق تو هستم دوا نمی خواهم
تو درد داده ایم من شفا نمی خواهم
اگر چه غرق نیازم ولی خدا داند
که جز سلامت تو در دعا نمی خواهم
کنون که رو زده ام من به صاحت لطفت
مگو که غرق گناهی تو را نمی خواهم
سید امیر حسین میر حسینی
روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده ام
بسکه خود را در دل آیینه غمگین دیده ام
مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید
گرگ باران دیده هستم، برف سنگین دیده ام
آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد
حال یوسف را ببینم با کدامین دیده ام؟
آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند
یادم آمد، من تورا روز نخستین دیده ام
بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود
ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده ام.
(سید حمیدرضا برقعی)
بنام یکتای بی همتــا
بنام خداوند جان آفرین حکم سخن در زبان آفرین
تازه از سر کار اومدم
رفتم نماز رو خوندم خیلی خوب بــود
دلم برای خنده های شیرین بعضی از افرادی کــه داخل زندگی اومدن و شدن جزو زندگی ام تنگ شده
به امید دیدار شمــا
......
خدایـــا راضی هستم به رضای تـــــــــــــــــــو
التماس دعـــــــــــــــــــــــــــــا
بیاد سردار خیبر شهید ابراهیم همتـــ
.: Weblog Themes By Pichak :.