فــروردیـن1393 - دل نوشت شخصی حمزه پاپی

آنقدر دوستت دارم که ؟؟!!!

آنقدر دوستت دارم که
پروانه ها گیج می شوند
گل ها تعجب می کنند
و باران دلش آب می افتد !
.
.
.
حسادت یا خساست ؟
اسمش را هرچه میخواهی بگذار ،
من میخواهم تو فقط عزیز دل من باشی !
.
.
.
اگر گفتی چگونه می شود مرده ای را زنده کرد ؟
فرض کن من مُرده ام ، حالا بخند …
.
.
.
عاشقانه
“صادقانه”عارفانه”شاعرانه”
“بی بهانه”باصداقت”بی نهایت”تاقیامت”
من فدایت شوم…
.
.
.
آسـمان که نشد، چرا درخـت نباشم
وقتی تـو در مـن این هـمه پـرنده ای!
ذهنم،پر از لانه هایست که برای تو …
ساخته ام…!
.
.
.
در انتظار آغازی دیگرم ، انتخاب مجدد جفت ها
شاید این بار نوحی بیاید ، مرا برگزیند در کنار “تو”
.
.
.
اگر نشانی‌اَم‌ را بپُرسند،
می‌گویم‌:
تمام‌ پیاده‌روهای‌ جهان‌!
اگر گُذرنامه‌ بخواهند،
چشمان‌ تو را نشانشان‌ می‌دهم‌ !
می‌دانم‌ که‌ سفر کردن‌ به‌ دیارِ چشمانت‌،
حق‌ طبیعی‌ تمام‌ مَردُم‌ دُنیاست‌ !




تاریخ : چهارشنبه 93/1/13 | 9:40 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر

یه بـار

یه بار اومدم کارمو بندازم فردا ،


بلند انداختم افتاد پس فردا

*****************

می دونی چــرا؟؟؟؟ چــون !!!

دیگه فردای در کار نیست چون فردا همین امروزه که ما فروختیمش به هیچ

پــس کــارهــا رو سر وقت بایـد انجام داد .

چـــــــــرا؟!

چــون ؟!

1- اگه قرار به کسی کمک کنیم ، امروز کمک کنیم ولی بدونه منت.

2- اگه قرار واسه زندگی تصمیم بگیریم فـــــردا دیــره .

3- عمرمون میره چه بخوایم چه نخوایم .

چون شاید با گــُل دادن به یک نفر آیــنده و فردای اون رو دگرگون کنیم .

و دیگه هیچ

 




تاریخ : چهارشنبه 93/1/13 | 9:38 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر

من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟!

افرادی که با ما هم عقیده هستند به ما آرامش می دهند
و افرادی که مخالف با عقیده ی ما هستند ، به ما دانش !
.
.
.
شکسپیر گفت:
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟!
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم،..!
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند …
.
.
.
آدمی برای لذت بردن از زندگی به آرامش نیاز دارد ؛
و برای چگونه زندگی کردن به دانش … !
.
.
.
هر پرهــــــیزکار گذشـــــــته ای دارد
و هر گناهکار آینده ای
پس ، قضــــــــاوت نکن . . .
.
زندگی مثل آب توی لیوانه ترک خورده میمونه..
بخوری تموم میشه..
نخوری حروم میشه..
از زندگیت لذت ببر چون در هر صورت تموم میشه!
.

درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند
در آتش کوره ها ساخته شده است
(چارلی چاپلین)
.
.
.
تفکیک جنسیتی باید اینطوری باشه:
جدا کردن نامردا از مردا، نه دخترا از پسرا
.
.
.
عشق اوج لبخند در فراز یکی شدن است
زمانی که تجربه اش را درعمق وجودمان احساس نمائیم
.
.
.
اگه نگاهت همیشه به بالایی باشه ،
دیگه دلت از این پایینیا نمیگیره…!
.
.
.
برای تلفظ کوتاهترین کلمه “بله” یا “نه”
خیلی بیشتر از یک نطق باید فکر کرد . . .
(پتیاگور)
.
.
.
اگه کسی گریه میکنه به خاطر این نیست که ضعیفه،
به خاطر اینه که واسه یه مدت طولانی قوی بوده
.
.
.
همواره به خاطر بیاور که در اوجی معین دیگر ابری نیست
اگر زندگیت ابری است به این دلیل است که
روحت آن قدر که باید بالا نرفته است
.
.
.
گاه یک حرف
یک زمستان آدم را گرم نگه میدارد و
گاه یک حرف
یک عمر آدم را سرد میکند . . .
.
.
.
شرط دل دادن دل گرفتنه
وگرنه یکی بی دل میشه و یکی دو دل
.
.
.
هیچوقت به کسى که بهت اعتماد داره، دروغ نگو…
هیچوقت به کسى که بهت دروغ میگه، اعتماد نکن…
.
.
.
.
انسان همان چیزی است که باور دارد …
.
.
.
انسان نمی تواند به همه نیکی کند، ولی می تواند نیکی را به همه نشان دهد
“رولن”
.
.
.
یادمان باشد
با شکستن پای دیگران، ما بهتر راه نخواهیم رفت . . .
.
.
.
ایستادگی کن ، ایستادگی کن ؛ و ایستادگی کن …
و به یاد داشته باش که لشکری از کلاغها
جرات نزدیک شدن به مترسکی که ایستادگی را
فقط به نمایش می گذارد ندارد . . .
.
.
.
سکه های پول همیشه صدا دارند اما اسکناس ها بی صدا هستند
پس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا میرود بیشتر آرام و بی صدا باشید
.
.
.
مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین میکنی
بدان که زندگی میکنی…!
.
.
.
آدمها مثل پازل میمونن ،
مثل هم نیستند ولی ،
یک دیگر رو کامل میکنند …
.
.
.
نسبت سطح بال زنبور به بدن او ، بسیار کم است
با توجه به قوانین آیرودینامیک، پرواز ممکن نیست
اما زنبور این را نمیداند و پرواز میکند . . .
.
.
.
دوستی بیش از اندازه همانند دشمنی ترسناک است . . .
.
برای خانه ی همسایه ات هم ، چراغ آرزو کن
قطعا حوالی خانه ات روشن تر خواهد شد…
.
.
.
اگر دلتان «قرص» است ،از «دردسر» نترسید . . .
.
.
.
یک…
یک درخت میتواند شروع یک جنگل باشد؛
یک لبخند میتواند آغازگر یک دوستی باشد؛
یک دست میتواند یاریگر یک انسان باشد؛
یک واژه میتواند بیانگر هدف باشد؛
یک شمع میتواند پایان تاریکی باشد؛
یک خنده میتواند فاتح دلتنگی باشد؛
امید میتواند رافع روحتان باشد؛
یک نوازش میتواند راوی مهرتان باشد؛
یک زندگی میتواند خالق تفاوت باشد؛
امروز آن “یک” باشیم…!!




تاریخ : چهارشنبه 93/1/13 | 9:31 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر

چگونه موفق شویم؟

 

چگـــــونه مـوفـق شـویـم؟

 

 

(مطالعه کن وقتی که دیگران در خوابند   (

 (تصمیم بگیر وقتی که دیگران مرددند)  

(برنامه ریزی کن وقتی که دیگران مشغول بازی کردنند)  

(خود را آماده کن وقتی که دیگران درخیال پردازیند)

(شروع کن وقتی که دیگران در حال بهانه آوردن هستند)

(کار کن وقتی که دیگران در حال دعا کردنند) 

 (صرفه جویی کن وقتی که دیگران زیاده روی میکنند)




تاریخ : چهارشنبه 93/1/13 | 9:21 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر

برایِ آنهایی که لــــایــــق هستند...

اِحساسَـــــم را نمـــی فـــروشَــم؛

 

حتی بهِ بالــاتریـــن بها!

 

ولی... آنگونه که بخواهم خرج میکنــم،

 

برایِ آنهایی که لــــایــــق هستند...

 

 




تاریخ : چهارشنبه 93/1/6 | 11:30 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر

آنقـــدر بغـض هــایــم را فــرو دادم و خندیــدم

این روزها پنهان شده ام پشت لبخندی که درد مى کند...

 

 

 

آنقـــدر بغـض هــایــم را فــرو دادم و خندیــدم 
که خــدا هــم بــاورش شــد چیــزی نیــست ...

فــریــب خنده هــای مــرا نــخـور
مــن سالــهاســت
در خــفا گــریــه مــی کــنـم... 
هیچ کس نمی فهمد . . .

گاهی بیرون رفتن در این هوا،دلِ گرم  می خواهد . . .

 




تاریخ : چهارشنبه 93/1/6 | 11:25 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر

زندگی برای شان جدی ترین بازیچه بود

سالهای نه چندان دور همین نزدیکی ها،مردانی در همسایگی ما زندگی می کردند،

که زندگی برای شان جدی ترین بازیچه بود.

زندگی کردند، چون هیچ وقت اسیر وذلیل زندگی نشدند.

زندگی می کردند،چون معنای زندگی را فهمیدند.

 آنها آمدند تا زندگی کردن را به ما یاد دهند وما یاد نگرفتیم.

 

 چشم دوختند در چشم ما وبا سکوت شان فریاد زدند،

که جور دیگر هم می شود زندگی کرد.

آنها رفتند وما ماندیم.

رفتن آنها به رفتن یک ستاره ی دنباله دار می ماندو

ماندن ما به ماندن آب در مرداب روزمرگی ها،

انگار که آن ها مانده اند و ما می رویم.
 
امروز سربرداشته ایم و چشم دوخته ایم به دنباله ی آن ستاره، تامسیرش را گم نکنیم.
 
 شاید روزی کسی از ما خواست به آنها بپیوندیم......

 




تاریخ : چهارشنبه 93/1/6 | 11:19 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر

برای با تو نشستن بهانه لازم نیست

 

و چای و دغدغه ی عاشقانه لازم نیست
برای با تو نشستن بهانه لازم نیست

تو پلک می زنی و من به دام می افتم
برای صید تو بودن که دانه لازم نیست

 

 

محمد عابدینی
در عمق خلسه ی موسیقیای گیسویت
نی و سه تار و طنین و ترانه لازم نیست

همین که از تو بگویم برای من کافی است
و این همه غزل ناشیانه لازم نیست

شمیم عطر تو تا در مشام شاعر ها است
ردیف و قافیه ی شاعرانه لازم نیست

 

 

شاعر : حسین صادقی پناه




تاریخ : چهارشنبه 93/1/6 | 11:15 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر

حالا که بند بند وجودم به بند توست

منظورت از کنایه زدن چیست خوب من؟
گاهی کمی ملاحظه بد نیست خوب من

حالا که بند بند وجودم به بند توست
دیگر نمیشود بروی... ایست! خوب من

یک بیت طعم رفتن و یک بیت عطر راه
قصدت از این مشاعره ها چیست خوب من؟

دارد به سر هوای شکستن سبوی بغض
این زخم ها بهانه ی خوبیست خوب من

گفتی که سخت بر سر این عهد مانده ای
پس این که ساده می شکند کیست خوب من؟

بی شک نمی دهد به تو آموزگار عشق
در امتحان مهر و وفا بیست خوب من

با من بمان... بدون تو هرگز نمی شود
حتّی برای ثانیه ای زیست خوب من




تاریخ : چهارشنبه 93/1/6 | 11:14 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر

کلام بعضـــــــــی ها

کلام بعضـــــــــی ها...

علم را زیر ســــــــــوال میبرد!

آنقدر آرامــــــــــــــــت میکند،

که هیچ مسکنـــــــــــــی جایش را نمیگیرد...!

 




تاریخ : چهارشنبه 93/1/6 | 11:8 عصر | نویسنده : حمزه پاپی | نظر


  • paper | فروش رپورتاژ | برف نوشته دیزاین
  • خرید لینک | اسکریپت های آسان