وقتی که امام خمینی وارد ایران شد، همه برای دست بوسی هجوم آوردند ... آقای طالقانی در گوشه ای نشستند و به صحنه خیره شدند. حضار علت را جویا شدند، آقای طالقانی گفتند : بنده فکر میکردم برای پایان دادن به این دست بوسی ها انقلاب کردیم! **********************
دستهایی که کمکمی کنند از لبهایی که دعا می کنند مقــدس ترند...
نمیکنی. میدانم اگر بارها فراموشت کنم و ناراحتت کنم و برنجانمت باز
میگویی برگرد. همه اینها را میدانم ولی نمیدانم چه کنم نفسم مرا به
سویی میکشد و عقلم حرفی دیگر میزند و دل بیچاره ام در این میان
مانده است . خدایا تو نشانم بده راهی را که بهترین است.
خدایا دوستانی به من داده ای بهتر از برگ گل . هرگز آنها را از من جدا
مکن . چرا که من از تنهایی و از دنیای بی تو و دوستــانم بیزارم.
گاهی وقتها ، نفر اول شده ای ولی به جایگاه دیگران حسرت میخوری
گاهی وقتها ، باید به خاطر جایی که هستی شاد باشی
گاهی وقتها ، متوجه جایی که ایستاده ای نیستی
گاهی وقتها ، نگاه دیگران برایت مهمتر از نگاه خودت به زندگی می شود
گاهی وقتها ، صدای دیگران نمی گذارد آنچه را که باید بشنوی
گاهی وقتها ، می بازی ، اما شاید که به هدف نزدیکتر شده باشی
گاهی وقتها ، داشته هایت بیشتر از ادعایی است که برنده ها دارند
گاهی وقتها ، لازم است هر جا که هستی ، از خودت راضی باشی
بایـدها و نبایــــــــــدهای ســـــــــه گــــــــانـه در زنـدگی
سـه چـــیز در زنـــــــــدگی قابل برگشت نیستند
Three things in life, once gone never come back
زمان
Time
****
گفتار
Words
****
موقعیت
Opportunity
**************************************************
وقتی زندگی لحظات دشوارش را نشان می دهد و مرا به زانو در می آورد،
همیشه شخصی بوده که از راه برسد و مرا آرامش ببخشد...
یک حرف مهربانانه از یک غریبه، دستی که برای کمک دراز شده،
صحبتـی از یک دوست... آنها شکل های گوناگونی دارند و در عجیب ترین مکان ها و زمانی که نیاز داریم،
برای راهنمایی ما ظاهر می شوند. من باور دارم که فرشتگانی در میان ما هستند که برای ما از جایی خاص فرستاده می شوند.
آنها در تاریک ترین ساعات زندگی به طرف ما می آیند، برای راهنمایی ما با نور عشق. و حضرت مسیح (ع) در کتاب مقدس فرموده:
«من فرشته ای می فرستم تا پرتوی از نور باشد، وقتی لحظات تاریکی فرا می رسد.»
نمی دانم برای تحقق اهداف رهبر عزیز کشــور چه گامی می توانم بردارم
امــا رهبر عزیز به عشق شمـا و کشور عزیزم ایـــران تا آخر نفسم خواهم کوشید حتــی اگر مانع هــا بسیار باشند و صخـره ها بزرگ بــاز عاشقانــه و صادقانه خواهم برای ایـــــــــــــــــــــــــرانــی آبــاد قدم برداشت .
سال 1393
(((( اقتـصاد و فــرهنـگ، با عــزم ملی و مدیـریت جهادی)))
گــرامی بــاد
فرزنــــــــــد ایران اسلامی
حمــزه پاپــی
بنام حضرت دوست
ای بیکرانه هستی بخش سلام و هزاران سلام به وسعت بی نهایت محبت تــو
چند ثانیه مانــده تا شروع ســال 1393
از اینکـه نعمت هستی بخشیدی تو را سپــاس
یــاری ام نمــا تا بنده حقیقی تو بــاشم نــه بنده مجــازی دیگــران .
نعمت سلامتی و خیر و برکتت را بـر بندگان عزیزت بویــژه ایرانیـــان عزیز عطــا بفرمــا .
تو را دوست دارم ای ایـزد منان و بندگان خوبت را بخصـوص بچـه های خوب و عزیزی که ثانیه به ثانیه زندگی آنهــا برایم مهم است .
بنده همیشگی ات حمـزه
خودتان می دانید که من چقدر به شهیدان عشق می ورزیدم
غنچه هایی که(کبوترانی که)همیشه در حال پرواز به سوی ملکوت اعلایند.
الگو و اسوه هایی که معتقد به دادن جان برای گرفتن بقا (بقا و حیات ابدی)و نزدیکی با خدای، چرا که «ان الله اشتری من المومنین».
من نیز در پوست خود نمی گنجم.گمشده ای دارم و خویشتن را در قفس محبوس می بینم
و می خواهم از قفس به در آیم.سیم های خاردار مانعند. من از دنیای ظاهر فریب مادیات و
همه آنچه که از خدا بازم می دارد متنفرم(هوای نفس شیطان درون و خالص نشدن).
بیـــاد سردار خیبــر شهید ابراهیم همـــت
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد
احسان تورا شمار نتوانم کرد
گر بر سر من زبان شود هر مویی
یک شکر تو از هزار نتوانم کرد
*******************
از واقعه ای تو را خبرخواهم کرد
وان را به دو حرف مختصرخواهم کرد
با عشق تودرخاک نهان خواهم شد
با مهر تو سرزخاک بر خواهم کرد
************************
گفتم:چشمم،گفت: به راهش می دار
گفتم:جگرم،گفت:پرآهش می دار
گفتم که:دلم، گفت:چه داری دردل
گفتم:غم تو،گفت:نگاهش می دار
**********************
دیشب که دلم زتاب هجران می سوخت
اشگم همه دردیده گریان می سوخت
می سوختم آنچنان که غیر از دل تو
بر من دل کافرومسلمان می سوخت
**************************
(ابوسعید)
.: Weblog Themes By Pichak :.