از خدا پرسیدم : خدایا چطور میتوان زندگی کرد؟
جواب داد :با اعتماد حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.
شکهایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن. زندگی شگفت انگیز است فقط اگر بدانیم که چطور....
گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم....
برای بعضی دردهـا ؛
نه می توان گریـه کرد ،
نه می توان فریـاد زد !
برای بعضی دردها ؛
فقط می توان نگـاه کرد و بی صدا شکست ... !!!
مـــی تــَوانـــم انـــدکـــی با تــو خلوتـــ کنمـــ ؟؟؟
قـــول مـــی دهم بیشتـــر از چــند لــحــظه وقـــتــت را نگـــیرم!
...
بیا
بیا نــزدیکـــ تر...
"من خستـــه ام"
مـــی شـــنــوی؟؟
دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
... مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست! دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه…
تکه تکه های سهمم...
چگونه تکه تکه های سهمم از تورا کنار هم بگذارم ؟؟؟
چگونه بسازمت ؟
آدم ها فراموش نمیکنند !!
فقط...
دیگر ساکت میشوند ... همین
رباید دلبر از تو دل ولی آهسته آهسته ***** مراد تو شود حاصل ولی آهسته آهسته
سخن دارم ز استادم نخواهد رفت از یادم***** که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهسته
تحمّل کن که سنگ بی بهایی در دل کوهی ***** شود لعل بسی قابل ولی آهسته آهسته
مزن از نا امیدی دم که آنطفل دبستانی***** شود دانشور کامل ولی آهسته آهسته
.................
مخاطب عزیز و گرامی لطفا بگید کی هستید ؟ ؟ ؟ ؟
.................
جواب شما مخاطب عزیزدر این دنیـــای وانفسا خودم تنها و بی احســاس ***** میان لحظه ها گیرم میان کوه بی الماس
خدایا خسته از تهمت خدایا خسته از دوری ***** نشستم صبر میگیرم از این شیرینی و شــوری
نمی دانم چــرا تنها چرا احساس من خسته ***** چرا ساکت و خاموشم چرا درها شده بسته
خدایا راه و هم راهی خدایا اشک و هم آهی ***** خدایا بهترینی و امید قلب شیدایی
خدایا روزهــا تنها شبانگاهان میان کـــار ***** خدایا گیر و درگیرم میـــــان ساعت و دیـوار
بیا ای هم نفس آهــی بیا اشکی و درگاهی ***** خــدایا می دهی امــید ولیکن کو کف پایی
شعـــر از : حمزه
مخاطب خوب و گرامی که نمی دونم کی هستید .
دلم از دنیــا از سکوت از فریــــــــــــــادی پره که میخوام داد بزنم ولی نمیشه .
اسم حمزه (خودم) عمری رفته زیر خاک دیگه خیالی نیست که (((همه چیز عوض شده و میشه ولی آهسته آهسته)))
جــای خودم نیستم دیگه ادامه راه هم برام سخت شده مخاطب خوب .
هر روز یه تهمت هر ســاعت دوری کسانی که جزو زندگی ام من هستند داره عذابم میده پس رفتن زیر خروارهــــا خاک بهتره از زندگی مرده هست .
بـــــــــــــــــــــا آرزوی ایران اسلامی مقــــتدر و پیــروز و عاقبت به خیری مردم خوب کشورم ایران عزیز و مسلمانان جهان .
التماس دعــا
کوچیک همه حمزه .
دلم جز مِهر مهرویان طریقی بر نمی گیرد
ز هر در میدهم پندش ولیکن در نمی گیرد
خدا را ای نصیحت گو،حدیث ساغرو می گو
که نقشی درخیال ما از این خوشتر نمی گیرد
چه خوش صید دلم کردی،بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را ازاین خوشترنمی گیرد
بدین شو تر،شیرین ز شاهنشه عجب دارم
که سر تا پای حافظ را چرا در زر نمی گیرد؟
.: Weblog Themes By Pichak :.